ادامه تک پارتی
چند روز گذشت سونگیمن همیشه موقع تمرین توجه ات رو جلب می کرد یا لباسش رو بالا میداد و سیکس بکش رو نشون میداد یا با کاراش باعث میشد قلبت تند تند بزنه فردا موقع تمرین خواستی بهش بگی بعد تمرین همه داخل سالن جمع شده بودن رفتی رو برروی سونگمین ایستادی تمام وجودت رو برای اینکه بگی بهش علاقه پیدا کردی و دوسش داری گذاشتی و داد زدی که
ات:سونگمین عاشقتم
سونگمین وقتی حرفت رو شنید با هیجان تورو به آغوش کشید و لباش رو روی لبات گذاشت و با لذت بوسید چند دقیقه بعد ازت جدا شد همه ی اعضا داشتن اینجوری نگاتون میکردن🫨از بین اعضا بنگچان شروع به صحبت کرد
چان:سونگمین که میگفت نه بابا ات فقط یه عضو از این گروه میبینم که بهش علاقه پیدا کرده
سونگمین:پیرمرد تو ساکت شو الان قبول میکنم که عاشقشم آره با تمام وجودم دوسش دارم و همیشه.باهاش میمونم...
*پایان*
ات:سونگمین عاشقتم
سونگمین وقتی حرفت رو شنید با هیجان تورو به آغوش کشید و لباش رو روی لبات گذاشت و با لذت بوسید چند دقیقه بعد ازت جدا شد همه ی اعضا داشتن اینجوری نگاتون میکردن🫨از بین اعضا بنگچان شروع به صحبت کرد
چان:سونگمین که میگفت نه بابا ات فقط یه عضو از این گروه میبینم که بهش علاقه پیدا کرده
سونگمین:پیرمرد تو ساکت شو الان قبول میکنم که عاشقشم آره با تمام وجودم دوسش دارم و همیشه.باهاش میمونم...
*پایان*
- ۷۰۷
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط